پر بازدیدترین‌ها

 

ایرانی ها از قدیم الایام اهل شعر و  فرهنگ و ادب بوده اند و این ذوق و هنر را می توان در نقش و نگارهای فرش دستباف ایرانی به وضوح احساس کرد .
 
قالی بافی نیز یکی دیگر از کوله بار مهد و فرهنگ اصیل ایران زمین است که گویی طرح ها و نقش های آن‌ برگرفته از بیت ها و غزل ها و رباعی هاست که موزون و هم قافیه رج به رج کنار یکدیگر می آیند و بیتی از آن رج را پر می کنند ولی نه با زبان کلام و شعر بلکه با زبان گره و تار و پود و نقش خیال ...
رنگ های مرسوم در فرش ایرانی همچون رنگ بندی ترانه های فصل های خداوند است ، زیبا ، متحیر ، عجیب و رنگارنگ ...
 
هر طرح و رنگی که در بافتن فرش دست باف ایرانی رقم می‌خورد دارای تاریخ و قدمتی مخصوص به خود می باشد .
هر فرش شناسنامه آن دیاری است که دسترنج ساعتها ، روزها ، هفته ها و ماه‌ها یی از یکسال است برای به تصویر کشیدن طرح و نقشی که خاص آن دیار و آن سرزمین است ...
 
یکی نقاش فرش دستباف مشهد است و کاشان ، آن یکی تبریز است و کرمان وان یکی اصفهان است و کاشان ...
طرح هایی که همه از نقش و نگار مخلوقات خداوند سخن می گویند و هر رج که بافته می شود گویی یک دور تسبیح در نیایش با خدا به پایان رسیده است ....
همه زیبا ، همه رنگین و گل افشان ، نقش طاووس و گلستان ، نقش اسلیم شکسته ، لچک ترنج بانو هنر دست مهستان ...
 
فرش چون کتاب شعری می ماند که هر کسی از زبان خود حال دلش را در آن نقش می بندد و اینگونه با چشم بصیرت می توان نقش در نقش خیال را احساس کرد ....
 
ایران زمانی نه چندان دور خانه هایش همه آذین بسته بود به فرش زیبای دستباف ایرانی ، یکی طرح لچک و ترنج داشت ، یکی طرح شکارگاه ، یکی طرح بته جقه ، دیگری ماهی هراتی ، یکی مینا خوانی بود و دیگری تفسیر کتیبه ها بود و طرح زیرخاکی ، یکی طرح  اسلیم ها بود و دیگری طرح گلدانی ....
و ما چه با افتخار خانه هایمان را آذین می بستیم با اینهمه تابلوی زیبای نقاشی که هر کدام برایمان خاطراتی را ورق می زد .
 
متأسفانه دیرچندی است فرش زیبای دستبافمان که ثمره زحمت بافندگان هنرمند ایران زمین است دیگر چندان خریداری ندارد ، حتی در کشورهایی که زمانی آرزوی داشتن یک نقش از فرش ایرانی در موزه های خانه هایشان بودند و حالا جای اینهمه رنگ و نقش زیبای اصیل  را فرش های ماشینی بی روح و بی احساس پر کرده است که نه در آنها آهنگی موزون ، نه اشتیاقی از سر ذوق و نه جمالی از سر شوق و نه جلالی از سر ذهد در آنها نمی بینیم ....
 
طرحی که طراح فرش می کشید و رنگ ها را در هم می آمیخت و روزها و هفته ها وقت می گذاشت تا بسان کاشی هر طرحی را با رنگی خاص و بانظمی عجیب کنار یکدیگر جای دهد کجا و طرح و نقش ثابت ماشین ها کجا ؟! 
 
کو آن دستان نحیف و سرانگشتان خونین و دار های بلند بالای قالی های ایرانی ؟!
کو آن لالایی مادران، برای خوابیدن گلهای گره خورده درتارو پودهای فرش ایرانی ؟! 
هر چه هست فقط می دانم که  فرش ایرانی حالا دیگر یک خاطره بیش نیست .
خاطره ایی که وقتی دست بر برگ برگش می کشیدی نوازش مادرانه را در بافتش احساس می کردی و صورتت را که روی آن می گذاشتی گویا صدای زمزمه بافتن رج های هر تار و پود را می شنیدی و حالا در هر خانه ایی  فرشی بی روح و بی احساس از جنسی غریب است .
 فرش های ماشيني ، ماشین بافت ....
از دل برآمده ✍✍
لینک کوتاه : f1253
کد خبر : 26837
فاطمه رزم گر
خبرنگار، عضو شورای سیاستگذاری و دبیر سرویس فرهنگی خبرگزاری اعتلای ایران
نوشتن دیدگاه

رسانه برخط سراسری اعتلای ایران

اعتلای ایران به شماره مجوز 82972 (از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي) كه 2 مهر 1397 از هيأت نظارت بر مطبوعات كشور مجوز انتشار گرفت و رسالت خود را آگاهی بخشیدن به مردم ایران می داند.

مطالب منتشر شده، بيان‌گر ديدگاه " اعتلای ایران " نمی‌باشند. و در پذيرش، "رد" و يا "ويرايش" مطالب ارسالی مختار است.